بجای خریداری برق چرا خود برق را تولید ننمائیم

نویسنده: اسلام الدین اندیش
تاریخ نشر: 2008-01-01

رفاه مردمان هر کشور براساس شاخص هايی ارزيابی ميگردد که يکی هم دسترسی مردم به نيروی برق است. چيزيکه متاسفانه در افغانستان فقط%10 مردم از آن مستفيد ميگردند ، که در جهان پائين ترين سطح را از لحاظ مصرف برق دارا می باشيم. گرچه شش سال تمام از دولت فعلی گذشت و منابع عظيمی که هيچگاه تاريخ افغانستان بياد ندارد در طول اين سالها به مصرف رسيد ولی متاسفانه تاثيرات آن نسبت پول و وقت ضايع شده نهايت کم و يا حتی غير محسوس است. و هنوز مردم افغانستان نميدانند که طی پنج سال آينده چه پلان های انکشافی وجود دارد. بويژه آنانيکه بيرون از افغانستان اقامت دارند ، نسبت عدم موجوديت کدام پلانهای دراز مدت انکشافی , اقتصادی و اجتماعی و يا نشريه در باره پلان های آ ینده که واقعا ازین ناحیه در تاريکی قرار دارند. ولی تاجائيکه مصاحبه های چند تن از وزرای محترم کابينه را از طريق رسانه های جهانی شنيدم ، بوضاحت ميرساند که هيچگونه برنامه و پلانی برای سرمايه گذاری های نسبتا بزرگ که عموما از جانب دولت تمويل شود در نظر نمی باشد. و تنها رشد شگوفايی اقتصاد بايد از طريق سرمايه گذاری های خصوصی يعنی اقتصاد مارکيت تامين شود. که به نظر اکثر ناظران به دليل شرايط ويژه اقتصادی ايکه در افغانستان حاکم است حد اقل در کوتاه مدت سرمایه گذاری سکتورخصوصی به مقیاس بزرگتر بویژه در ولایات میسرو ممکن نيست . زيرا زير بنا های اقتصادی ، موسسات مهم و کليدی ممد رشد انکشاف اقتصادی بحد لازم وجود نداشته تا بتوانند سبب تشويق سرمايه گذاری های خصوصی حتی در شهر کابل گردد چه رسد به ولايات و مناطق روستايی. از جمله سرمايه گذاری در ساحات انرژی برق توسط سرمايه گذاری های خصوصیپس چشمداشت تنها از بخش خصوصی که بتواند رشد اقتصادی ، در نتيجه ارتقای رفاه را سبب گردد در حال حاضر غير ممکن به نظر ميرسد. بناء وظيفه دولت منتخب است که در پهلوی سياست رهنمايی ، تشويق و حمايه متشبسين خصوصی ، خود در سکتورها ، تاسيسات بزرگ مهم پيشگام شده حداقل زير بناهای اساسی را برای رشد اقتصاد در قدم اول مهيا نمايد. که بدون شک قدم مهمی خواهد بود برای تحقق وعده های که در جريان انتخابات داده شد. از جمله توجه جدی تامین نمودن اهالی با انرژی برق.

گرچه از تعدادی از کشور های همسايه برق به اصطلاح وارد گرديده و یا در حال وارد شدن است ، شهر هرات ، میمنه مزار شریف. کندز… بعضی شهر های ديگر از آن مستفيد شده اند ولی بهيچ صورت به نفع کشور ما دردراز مدت نيست . بايد ما با استفاده از منابع سرشار ، چون آب و باد گاز , آ فتاب وذغال سنگ کشور خود را با برق تامين نماييم.

درقدم اول بهتر است بالای بندهای برق آبی فکر شود که نزديک به مرکز ، قلب تپنده کشور ما می باشد، از جمله احيا و بازسازی هرچه عاجل دستگاههای برق نغلو ، سروبی ، ماهيپر ، چک وردک ، پروان و جب

ل السراج . ( چون نفوس کابل بحد لازم افزايش يافته است.) اگر همه تاسيسات فوق احيا هم شوند قدرت توليدی آنها به تنهايی نيز تکافوی تنها شهر کابل را نخواهد کرد ، چه رسد به ساير ولايات.

پس بايد دقيق انديشيد. راه های حل تامين برق را جستجو نمود. اگر اندکی تامل نماييم شايد به اين نتيجه برسيم که ضرور است که دولت بايد در اعمار چند بند برق که در عين زمان ذخيره گاه آب نيز باشد با قدرت توليدی بيشتر از نغلو اقدام نمايد.

چون در کشور عزيز ما تعدادی از دريا ها هستند که با فراز و نشيب خود ، ظرفيت اعمار بند برق ، ذخيره گاه آب را دارند . ازجمله اين منابع يکی از آنها و نظر به مزيت های که دارد جهت اعمار بند برق و هم ذخيره گاه آب از هر زاويه ايکه تحت مطالعه قرار می دهيم . اين محلات نسبت به ساير محل ها ( اگر بند برقی ، ذخيره آبی در پلان مدنظر باشد ) رجحان خواهد داشت. اين نقطه یکی در پيوندگاه ولايات پروان ، کاپيسا ، پنجشير ( زاغ آبی دان و دیگری منطقه باغچه ولایت کاپیسا ) قرار دارد. که در هر دونقطه دو کوه همجوار بفاصله نزديک بهم قرار داشته ، دريای خروشان پر آب پنجشير از بين آنها می گذرد و جای مناسبی برای اعمار بندها ، جهت توليد برق و ذخيره آب پنداشته می شوند. اگر در نظر باشد که بندی اعمار شود ، اين محل چرا نسبت به ساير محلات ( چون بالای دريای کوکچه ، کنر وغيره) بايد ترجيح داده شود دلايل عمده برای تقدم آن قرار ذيل ارايه ميگردد.

مرکزيت
فاصله آن ها از شهر کابل حدودتقریبا 70 کليومتر است.
نه تنها فاصله آنها به مرکز کم بوده ، همچنان در مسير انتقال لين ها اراضی هموار و مناسب قرار دارد. بناء مصارف انتقال برق گزاف نخواهد بود. هکذا از بين شهر ها و شهرک هايی چون چهاريکار ، جبل السراج ، محمود راقی ، بگرام ، قره باغ خواهند گذشت.
ـ در مسير آن الی کابل ، دراطراف آن ساحه وسيعی از شهرها ، شهرک ها و روستاهای پرنفوس ولايات قرار دارد ـ چون ولايات پنجشير ، کاپيسا ، پروان ، بغلان و باميان. اگر به شبکه پلخمری وصل شود ساحه بيشتر ديگری را نيز خواهد توانست با انرژی برق تامين نمايد.

ـ می تواند محرکی باشد برای احيای بازسازی فابريکه های نساجی جبل السراج ، سمنت جبل السراج ، فابريکه خانه سازی کابل ، جنگلک ، نساجی گذرگاه ، بگرامی و اگر پلان احیای آنها چه به شکل دولتی یا خصوصی و موسسات ديگريکه درآينده در ولايات پنجشير ، کاپيسا ، پروان ، بغلان ، باميان و کابل اعمار خواهد شد.

ـ مواد ساختمانی آن چون سنگ که در محل وجود داشته ، سمنت که در فاصله کمی از جبل السراج ميسر است ، ريگ هم در همان نواحی در کوه ريگ روان قرار دارند و از لحاظ نيروی کار، کارگران ساده بقدر لازم در محل وجود داشته و هم تاسيسات زير بنايی چون راه های مناسب مهيا می باشد.

ـ هرگاه اين بند ها اعمار شوند مطمئنا سرکوب بلند تری از سرکوب نغلو خواهند داشت. در نتيجه نيروی بيشتر برق را توليد خواهند نمود ـ هم ذخيره آبيکه براثر اعماراین بند ها بوجود خواهد آمد تاثيرات مثبت چند جانبه را بار خواهد آورد. از جمله به عنوان محل پرورش ماهی ها می توانند مورد استفاده قرار گيرند، در زمان کمی آب ، آب مورد نيازمندی های نغلو ، سروبی ، درونته را تامين خواهند نمود ، و هم در ساحات شخصی در آبياری زمين های زراعتی ، تهيه آب آشاميدنی نيز ميتواند مورد استفاده قرار گيرند. همه می دانيم که در چند ماه اول سال آب بقدر کافی و وافر بوده که نسبت عدم موجوديت ذخاير بندهای ذخيره ،اب همه به هدر ميرود. در زمستان نسبت کمی آب نغلو ، سروبی و درونته به اندازه معين برق توليد نتوانسته بناء کمبود برق شديدا احساس ميگردد. و عين موضوع بعضا در ساحهً زراعت نيز صادق است.

همچنان اين ذخایر ، تاثيرات مثبتی در حفظ محيط زيست خواهد داشت. و ازاينکه محل اعمار اين بندها در قسمت شروع دره زيبای پنجشير ، قسمت عليای شهرک خوش آب و هوای گلبهار ( شهرکی که دريای پنجشير با دريای شتل در آنجا يکجا شده منظره زيبايی را تشکيل ميدهند) مُشرف بر وادی ( دند ) شمالی می باشد، مکانی خواهد بود بسيار جذاب و ديدنی دیگری چند کیلومتر پائینتر با تقریبآ عین مشخصات و مفیدیت !

اگر اين بند هااعمار شوداولی آ ن حدود دو تا سه کيلومتر از فابريکه نساجی گلبهار فاصله خواهد داشت . اين فابريکه بزرگترين فابريکه نساجی ساخته شده در افغانستان و شايد آن زمان در منطقه بوده باشد و من طی مقاله ديگری تا حدودی بالای آن روشنی انداخته ام. در اينجا فقط بدو شاخص عمده آن اشاره نموده ، يعنی تعداد کارگران آن که در سه شفت کار ميکردند در حدود 10000 کارگر بود و قدرت توليدی آن سالانه به75000000 متر تکه ميرسيد که سورت اول تکه آن راسآ به المان صادر میگردید. قرار معلومات هنوز هم تعدادی از ماشين آلات ، ورکشاپ ها ، ساير تاسيسات آن با وجوديکه خساره ديده اند وجود داشته هنوز امکان استفاده از آنها وجود دارد. گرچه امروز در جهان ماشين آلات فابريکه ها تماما مدرن شده اند شايد استفاده ازين ماشين آلات درحدود پنجاه سال قبل نصب شده اند مقرون به صرفه اقتصادی نباشد ولی از اينکه ديگر زمينه ها برای استخدام افراد بيکار ، توليد ، پروسس مواد خام زراعتی کشور ما ، که عبارت از پنبه وپخته است نداريم ، بناء برای تامين تعدادی از افراد بيکار به کار ، و هم تشويق دهاقين که پخته و پنبه کشت نمايند و از کشت بته های غير مجاز دوری جويند ، چاره ای نيست تا بالای چنين فابريکه ها غور صورت گيرد. اگر حتی فقط می توانست مصارف خود را جبران کند يعنی مفادی هم نداشته باشد بازهم بايد آن ها را بکار انداخت. زيرا معلوم نيست چه مدت زمانی طول خواهد کشيد تا سرمايه گذاری های خصوصی علاقمند آن گردند تا در چنان محل ها آنهم به همان وسعت ظرفیت سرمایه گذاری نمايند.شاید ساده ترین راه آ ن باشد که با دولتی مثل چین توافق صورت بگیرد که پول تعهد کرده را در باز سازی یا نو سازی چنین فابریکات به مصرف برساند زیرا موجودیت تاسیسات اساسی یک فابریکه از هر لحاظ مهیا بوده و صرف تبدیل بعضی پرزها یا حتی تمام ماشین ها انقدر گزاف نباشد که از مدرک این همه اعتبارات تامین شده نتواند فقط به مدیر لایق کار آ همچون مرحوم عبدالمجید خان زابلی پدر اقتصاد افغانستان[جنت نعیم جایش باد ] و میر آمان الد ین خان امین رئیس اسبق نساجی افغان ضرورت دارد ور نه بکار انداختن آن آ نقدر دشوار کار ناشد هم نیست بویژه در زمینه توجه عالی جناب محترم رئیس ّبانک ملی افغان را بیشتر خواهانیم و آ رزو مینمائیم که جناب شان در زمینه کار های مقدماتی را روی دست گرفته باشند و ما زود شاهد باز گشائی فابریکات نساجی , پیوست آن جنو پرس ها و و فابریکه کندز و سایر تاسیسات که وجود دارند وغیر فعال میباشند باشیم درنتیجه ورونق اقتصادی کشور مان . و نام آ نا نیرا که همچون مرحوم زابلی کار های ماندگاری نمایند نتنها ما بلکه نسل های آینده نیز به نیکی و دوعای خیر یادنمایند ,

نکته ديگريکه لازم به ياد آوری است اينکه زمانيکه فابريکه نساجی گلبهاراعمار گرديد، همزمان با آن جهت تامين فابريکه نيروی برق از سروبی در فاصله حدود 100 کليو متر لين دوانی نيز صورت گرفت. مطمئنا مصارف گزافی را تشکيل ميداد. امروز متاسفانه از آن همه چهار پايه های اهرم مانند آهنی بزرگ و بلند که توسط سيم ها با قطر بزرگ, برق وولتاژ بلند را از سروبی به گلبهار انتقال ميداد ، توسط آلمانها اعمار شده بود ( حتی امروز به همان زيبايی ، استحکام ، بلندی در خود آلمان که من درین جا زندگی ميکنم ، واقعا نديده ام ) آثاری نمانده است.

ايکاش در همان زمان پلان گذاران ما کمی دقيق ميشدند به عوض مصرف انتقال برق از سروبی الی گلبهار که مصرف گزافی را در برداشت و آنهم در کشوری که فيصدی کمی از نفوس به برق دسترسی داشتند آن برق انتقالی را به محلات ديگر توزيع می نمودند.
بجای آن و با پوليکه آنهم لين و پايه درطول مسير از سروبی تا گلبهار تمديد شد شايد به همان اندازه مصرف يا کمی بيشتر درتنگی پنجشير یا همین باغچه همين محللاتیکه امروز پيشنهاد ميگردند ، بندی اعمار ميگرديد ، که هم در همان زمان می توانست ساحهً وسيعی را چون پنجشير ، بغلان ، باميان ، کاپيسا و پروان ( البته کابل با برق تامين بود ) از لحاظ توزيع برق تامين نمايد بلکه امروز ناگزير نبوديم تا بند جديد اعمار نماييم و هم بی برقی ، کم برقی را در تمام ساحات مرکز کشور، بخصوص کابل پيوسته تحمل نماييم. با وجود اينکه لين برق با ولتاژ بلند از بسياری مناطق ميگذشت ولی به مردمان محل هرگز برق داده نشده بود بجز در مناطق بسيار محدود جوار فابريکه نساجی گلبهار. اينک که بار ديگر فرصت مساعد شده بايد دولت در قسمت اعمار اين بندها توجه جدی مبذول بدارد.

دولت منتخب در پهلوی تشويق ، رهبری ، حمايت از بخش خصوصی ، خود نيز دريک تعداد تاسيسات مهم و حياتی ، چون بندهای بزرگ ، کانال های آبياری ، احيا ، ، بازسازی فابريکه هائيکه قبلا وجود داشته اگر با ماشين آلات جديد مدرن مجهز شوند که چه بهتر ورنه از شکل موجود تا جاييکه اقتصادی ارزيابی ميگردد استفاده نمايد. حد اقل تحرک و انگيزه يی را برای پيشرفت آينده مساعدت سازد زيرا تصور نمی رود که در آينده های قريب سرمايه های خصوصی قادر باشند ، يا علاقه بگيرند تا چنين تاسيسات را احيا و يا فابريکات ديگر را با ماشين آلات مدرن اعمار نمايند. بدون موجوديت چنين فابريکات حرف زدن از زدودن فقر ، پائين آوردن سطح بيکاری ، تامين مردم با معاش و کار دشوار خواهد بود.

به اميد اينکه دولت ، بتواند گام های مثبتی در جهت اعمار مجدد افغانستان بردارند.
برای شان آرزومندی موفقيت می نمايم !

Tags: